شگفتا که اولین ایمان آورنده هم خدیجه کبری خدیجه کبیر یک زن بود و وفات اون حضرت هم یکی و دوماه بعد از شعب ابیطالب است اما قبلش هم در شرایط محاصره ماههای آخر رو سپری میکرد…
اون روز هم ارتجاع گمان میکرد که با برچسب زدن، با محاصره، با شکنجه و کشتار خواهد توانست که انقلاب نوپا رو متلاشی و منهدم و ریشهکن بکنه، آن هم در روزگاری که ارتباطاتی در کار نبود، تعداد بسیار اندک بود، امکانات ناچیز و تقریباً هیچ بود. دشمن جرار و شقی به غلبه خودش یقین داشت که خواهد توانست آنها را نیست و نابود کند. چه کسی میتوانست بدون سرپناه، بدون امکانات در آن هوا، در آن گرما این مدت رو دوام بیاورد…
… پس هم به لحاظ شرایط جغرافیایی و آب و هوا، هم به لحاظ فیزیکی هم به لحاظ سیاسی و دود و دم دشمن و اتهاماتش و برچسب هاش چشم اندازی وجود نداشت و شرایط سخت و سنگین بود. بیمارها رو چه بکنند، خردسال ها رو چکار کنند، اندک غذا رو چگونه تأمین کنند آب و شستشو رو چطور، امروز هم انگار که حق تعالی می خواهد شمهیی از همان رو قطرهیی از دریا رو … به مجاهدین بنمایاند و تازه بعد هم که روزگار اون محاصره ضدبشری تمام شد و چشم اندازی باز شد هجرتی بزرگ در پیش داشتند …
بنابراین وقتی که از صدق و مقام محمود صدق با همه فدیه هاش صحبت می کنیم، ردیف کردن الفاظ و واژه ها نیست، درسی است آزمایش شده که سرچشمه اش آنجاست و حالا نوبت ماست.
منتخب نشستهای رمضان سلسله آموزشهای درونی مجاهدین – مسعود رجوی ـ رمضان۱۳۹۲ برگرفته از سایت سیمای آزادی